افسوس،افسوس که سنگ حقیقت چه آسان
،چه حقیقت وار باورم را در نهایت ناباوری شکست و صدای شکستنش تلنگری بر بغض سنگین چند سالهء من بود و من در این شکستن فقط گریستم.فقط گریستم که چرا باوری که پس از این همه سال پا گرفت و چنین زیبا در من نگاه کرد چرا این گونه ،این قدر بیرحمانه ترک خورد،خرد شد و چه آسان شکست.