دل من ، از نبود تو .

 
آسمان

از انبوه ابر می گیرد

دل من ، از نبود تو .

ابر

از شکایت رعد می بارد

نگاه من ، از سکوت تو .

زمین زندگی ام

هوای تو دارد .

تا پرسش های دنیایم را

           تو پاسخی ،

           چاره ای نیست

که زمین

      از اشارت بهار

        بار و بر می گیرد ،

زندگی ام

               از بشارت تو .

برای تو نازنینم.......!


من...

پایم خواب رفته

بیچاره

خسته ست

بیچاره من

که برای دیدن تو

خوابم نمی برد.

************

گریه کن از شهر چشات ، ابرای دلتنگی بره

بیُـفته از بوم دلت ، گلدون خشک خاطره

گریه کن این بغض سمج ، مشق شبش خط بخوره

اینجا کتابای دلا ، قصه هاش از گریه پُره

گریه کن این هق هق مست ، خواب سکوت رو بشکنه

خنده ی پشت گریه هات ، حرفای تازه می زنه

گریه کن ، از گریه نترس

پنجره داره این قفس

اینجا تو این بی کسی ها

لحظه ای هستم همه کس

گریه کن اینجا پیش من ، نشمُـره هیشکی اشکاتو

نشکـنه دنیای دروغ ، خلوت خوب دنیـاتو

اینجا سوال بی صـدا ، گریه داره جای جواب

هرکسی با درد خودش ، گوش می ده به حرف حساب

رو شـونه ی کوه غمام ، گریه کن ای ابر صبور

غصه رو از اینجا بشـور ، رود بره تا دریای دور

گریه کن ، از گریه نترس

پنجره داره این قفس

اینجا تو این بی کسی ها

لحظه ای هستم همه کس ...

مانند برف آمد دلم، !



مانند برف آمد دلم،
هر لحظه می کاهد دلم
آنجا همی خواهد دلم، زیرا که من آنجائیم

هر جا حیاتی بیش تر، مردم در آن بی خویش تر
آن برف گوید دم نگر کز شید جان شیداییم

آن برف گوید دم به دم:«بگدازم و سیلی شوم
غلطان سوی دریا روم، من بحری و دریائیم

تنها شدم، راکد شدم، بفسردم و جامد شدم
تا زیر دندان بلا چون برف و یخ می خائیم

چون آب باش و بی گره! از زخم دندانها بجه
من تا گره دارم یقین، می کوبی و می سائیم


هر لحظه بخروشانترم، برجسته و جوشانترم
چون عقل بی پر می پرم، زیرا چو جان بالاییم